سفارش تبلیغ
صبا ویژن

امسال هم گذشت

بسم‌ الله

بر لبِ بام بیا گوشه‌ی ابرو بنما

روزه‌داران رُخت منتظر ماه نواَند

شب‌های قدر که تموم می‌شه عجیب بی‌حوصله می‌شی. خُلقت تنگ می‌شه؛ کلافه‌ای. دیگه اون آدم ِ چند روز پیش نیستی. دیگه اون آدمی نیستی که با کلی امید و آرزو می‌نشست سرِ سفره‌ی افطار و مطمئن بود حاجتشو سر همین سفره می‌گیره. دیگه اونی نیستی که خودشو برای شب قدر آماده  می‌کرد و تصمیم گرفته بود امسال دیگه آدم خوبی بشه.

شب‌های قدر که تموم می‌شه " ترس " وجودت رو فرا می‌گیره. نگرانی، دل‌شوره داری. آرزو می‌کنی که کاش ماه رمضون تموم نمی‌شد.

عید رمضان آمد و ماه رمضان رفت / صد شکر که این آمد و صد حیف که آن رفتمی‌ترسی آخه؛ می‌ترسی که این ماه تموم بشه و از اونایی باشی که رسول خدا فرمود " شقی " هستن. می‌ترسی از این که فردا دوباره دست و پای شیطون رو باز می‌کنن و باز سر و کله‌ش پیدا می‌شه. می‌ترسی که باز رد پاشو تو کوچه پس کوچه‌های دلت که فرشته‌ها آب و جاروش کردن جا بذاره.

می‌ترسی که باز مثل هر سال بزنی زیر همه‌ی قول و قرارهایی که با "خدا"ت گذاشتی. ترس داره از این همه رحمت و مهربونی جدا شدن و وارد شدن به دنیای همیشگی.

اما با همه‌ی اینا باز دلت به یه چیزی خوشه. به این که اون "بالایی" مثل ما نیست. مثل ما فکر نمی‌کنه. به این که اون بالایی اسمش "خدا"ست.

*******************

چرا فکر می‌کنی خدا "باید" ببردت بهشت؟! چرا خیال می‌کنی اگه بهشت نری خدا بهت ظلم کرده؟! یعنی این قدر از خودت مطمئنی؟

خُب اگه قراره "حتما" بری بهشت و خدا هم چاره‌ای نداره (!) جزا اینکه تو رو ببره بهشت، واسه چی الان تو این دنیا هستی؟ یعنی برای خدا کاری بود که مستقیم پرتت کنه وسط بهشت، بغل حوری‌ها بدون این که بخواد توی این دنیا سر به سرت بذاره؟

آخه چی‌کار کردی واسه خدا که این قدر طلب‌کارش هستی؟ از پیغمبر دیگه بالاتر نیستی که روزی هفتاد بار استغفار می‌کرد! از علی مسلمون‌تر نیستی که تو کُمیل‌ش دم به دم پناه می‌بره به خدا از آتیش جهنم!

یا نه، اصلا نقل این صحبتا نیست. می‌خوای بگی از مهربونی خدا بعیده که تو رو بهشت نبره. خُب بنده‌ی خدا، اینو که همه می‌دونن. اما این وسط تکلیف "خوف" چی می‌شه؟ رجا و امیدواری‌ت خوبه. اما مومن باید بین خوف و رجا باشه. اگه هفتاد سال هم بندگی کنی و خدا هم از عبادتت خسته بشه، بازم باید از جهنم خدا بترسی. بازم باید یه ذره احتمالو بدی که نکنه خدا نبخشه!

اصلا همه‌ی اینا به کنار. تهِ تهِ آرزوت بهشته؟ اگه آره که خُب این نگرانی نداره. بهشت که چیزی نیست. ولی خودت قضاوت کن بهشتی که رضایت خدا باهاش نباشه به چه دردی می‌خوره؟ اصل همون رضایت خداست که اگه تو جهنم هم باهات باشه آخ هم نمی‌گی. اگه تیکه تیکه‌ت هم کنن، اگه سرتم ببُرن، اگه بچه‌هاتم آواره کنن بازم می‌گی دوستت دارم. بازم می‌گی راضی‌ام به رضای تو.

*******************

می‌گن روز عید فطر، روز تقسیم جایزه‌هاست. از قدر و ارزش جایزه‌ای که می‌گیریم می‌شه فهمید چه‌قدر اهل بودیم و چه‌قدر حق بندگی‌شو به جا آوردیم.

می‌خواستم برای روز عیدی یه درددلی با خدا بکنم. بعد دیدم ما همین جوریش هم وقتی می‌خوایم خودمون باشیم و با زبون خودمون دو کلمه با خدا اختلاط کنیم یادمون می‌ره که کی هستیم و چه‌کاره‌ایم. فقط ناشُکری و پُررویی و بی‌ادبی و طلب‌کاری‌مون نصیب خدا می‌شه، حالا فکر کن اگه این چار تا دعا رو هم یادمون نداده بودن؛ چی می‌شد!!

«خدایا! اینک منم که به درگاهت روی آورده‌ام، و از حضرتت توقع پذیرایی نیک دارم. پس بر محمد و آلش درود فرست و رازم را بشنو و دعایم را مستجاب کن و روزم را به ناامیدی و تهی‌دستی به شب مرسان، و در دریوزگی‌ام دست رد به سینه‌ام مزن، و رفتنم را از پیشگاهت و بازگشتنم را به حضرتت گرامی بدار، زیرا در آن‌چه بخواهی دچار مضیقه نمی‌شوی و در برابر خواسته‌ها ناتوان نمی‌باشی و بر هر چیزی قدرت داری ...»

*******************

اهل این حرفا نیستم. به بزرگی‌تون می‌بخشید. یا علی

 

* لینکدونی هم بعد مدت‌ها به‌روز شده. شاید جالب باشه یه نگاهی بندازین

* عجب!!!!!! این وبلاگ فیلتر شده!!!!!!!!!! دارم شاخ درمی‌آرم!!!!